تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۱:۲۱
کد خبر : 75265

شعری بمناسبت روز خبرنگار تقدیم به پیک هشترود

شعری بمناسبت روز خبرنگار تقدیم به پیک هشترود

شعری بمناسبت روز خبرنگار تقدیم به پیک هشترود.

به گزارش خبرنگار پیک هشترود، متن این شعر بدین شرح است:

خواب دیدم خبرنگاری ناز
تویِ تی وی زِ دردِ مردم گفت
اینطرف او سلام گفت و سپس
آنطرف یک نفر علیکُم گفت

میکروفون را گرفت سویِ کسی
مشکلِ شهر را از او پرسید
ابروانش کمی به هم رفت و
مسخره کرد و ناگهان “رُم” گفت

آنطرف تر که بود چوپانی
با هیاهو کمی جلو آمد
عکسی از گاوِ لاغرش در دست
از سر و شاخ و پاچه و سُم گفت

مرغ داری به پیش آمد و از
قحطیِ آب و دانه هِی نالید
و کشاورزِ پیر آمد و از
پوچیِ ساقه های گندم گفت

دانش آموزِ خسته ای میگفت:
نه! امیدی به درس خواندن نیست
یک مهندس که بود بیکار از
آرزوهایِ مرده و گم گفت

کارگرهای بی نوا گفتند:
آااای مسئول! کارخانه کجاست؟
چه کسی بود وقتِ جمعِ رأی
سخن از شادی و ترنّم گفت؟

بی هوا زد کنار راننده
داد زد چه شد جلو بندی؟
هفت متری که راه آمده بود
از بزرگیِّ چالِ هشتُم گفت

هشت گفت و به یاد او آمد
هشت رود است در دلِ این شهر
با خودش گفت: آه جایِ وضو
پس چرا باید از تیمم گفت؟

هشت رودی که بود خشکیده
هشت رودی که داشت بغض زیاد
هشت رودی که زار میزد: آه
باید از موج و از تلاطم گفت

جالب این بود در دلِ این شهر
گرچه اینقدر درد و مشکل بود
یک نفر مست کرده بود و فقط
از فراوانیِ مِی و خُم گفت

و در آخر تمام شد قصه
هشترود است و پِیک پِیکش درد
و گزارش زِ اسمعیل نژاد
آن کسی که زِ دردِ مردم گفت

#احد_ارسالی

انتهای پیام/م.ا

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.