تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۳
کد خبر : 69603

شعر/ محمد شکریفرد

روایتی غمگین از یک چهارشنبه سوری تقدیم به شهدای زنده ی موجی

روایتی غمگین از یک چهارشنبه سوری تقدیم به شهدای زنده ی موجی

محمد شکریفرد شاعر جوان و ارزشی کشور جدید ترین اثر خود را تقدیم به جانبازان اعصاب و روان کشور کرده است.

به گزارش خبرنگار پیک هشترود، متن این شعر زیبا بدین شرح است:

 

شب، شب چارشنبه سوری بود
در هر خانه آتشی روشن
شهر کوچه به کوچه اش شده بود
به نگاه سیاوشی، روشن
پدرم شمع نیمه سوزی بود

ناگهان با صدای فشفشه ای
زوزه ی توپ در سرش پیچید
دست کم هفت کوچه آن ورتر
ضجه های مکررش پیچید
موج افتاده بود روی موج

داد می زد که در محاصره ایم:
آنسوی خاکریز ناپیداست
غوطه ور در میان خون شده ایم
زیر رگبار دشمن از چپ و راست
سر به دیوار بس که می کوبید

با تمام وجود حس کرده است
بارها جنگ پر مخاطره را
یا علی گفت از زمین برخاست
رفت تا بشکند محاصره را
کودکان محله دورش را…

قهرمانانه دل به دریا زد
هر چه که داشت را زمین انداخت
تا نفس های آخرش جنگید
بعد خود را به روی مین انداخت
روی آسفالت دست و پا می زد

یافتم جسم نیمه جانش را
روی زانوی مادرم در خون
قهرمانانه سر برون آورد
باز هم در مصاف خنجر، خون
کوچه از بوی عاشقی پر شد

 

محمد شکریفرد

 

پایان پیام/م.ا

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.