تاریخ انتشار : جمعه ۱۷ دی ۱۳۹۵ - ۱۴:۵۲
کد خبر : 55946

امام جمعه هشترود:

دولت بدنبال ارائه کارنامه واقعی با شاخص های شفاف باشد/ برخی ها با حاشیه سازی بدنبال دور کردن افکار مردم از مشکلات اصلی هستند

دولت بدنبال ارائه کارنامه واقعی با شاخص های شفاف باشد/ برخی ها با حاشیه سازی بدنبال دور کردن افکار مردم از مشکلات اصلی هستند

امام جمعه هشترود گفت: دولت بجای ارائه کارنامه خود با شاخص های شفاف و واقعی با مسائلی مانند مسائل مالی در قوه قضائیه بدنبال حاشیه سازی و دور کردن افکار مردم از مشکلات اصلی یعنی اشتغال و معیشت است.

به گزارش خبرنگار پیک هشترود، حجت الاسلام علی رحیمی در خطبه های نمازجمعه هشترود با اشاره به اینکه دولت در ماههای آخر فعالیت خود قرار دارد گفت: انتظار مردم از دولت این است که شعارها و برنامه های گفته شده چهار ساله خود را عملی کند و امروز روز رو نمودن کارنامه خود به مردم است.

 

 

وی افزود : حافظه تاریخی ملت بسیار قوی است و هیچ چیزی را از یاد نمی برند و دولت اعلام کند به شعارهای خود در ایام انتخابات چه مقدار جامعه عمل پوشانده است.

 

 

خطیب جمعه هشترود حاشیه سازی را سم مهلک در کشور عنوان نمود و افزود: دولت بجای ارائه کارنامه خود با شاخص های شفاف و واقعی با مسائلی مانند مسائل مالی در قوه قضائیه بدنبال حاشیه سازی و دور کردن افکار مردم از مشکلات اصلی یعنی اشتغال و معیشت است.
رحیمی تاکید کرد: اختلاف آمار طبق گفته رهبری گناه کبیره است و دولت باید آمار درست را به مردم اعلام نماید. و بدنبال طراحی هائی برای انتخابات نباشد.
وی تصریح کرد : رئیس جمهور در گزارش چند روز پیش خود نرخ رشد اقتصادی را ۶٫۵ در صد اعلام نمود که این رقم با واقعیت های موجود در کشور منطبق نیست. و نمی دانیم توجیهشان برای این آمار چه شاخص هائی است.
امام جمعه هشترود اضافه کرد : با وجود تعطیلی کارخانه ها و رکود در بازار مسکن این رونق اقتصادی توجیه پذیر نیست.
وی با دعوت مردم و مسئولین به اتحاد و انسجام و وحدت و همدلی، خاطرنشان کرد: با وحدت و همدلی تمام برنامه های دشمن نقش بر آب م یشود.

 

 

پایان پیام/م.ا

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 2 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 2
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

علي خيري شنبه , 18 دی 1395 - 9:18

نشانه های زمان وقوع قیامت
۱٫ هنگام قیامت نظام جهان مادى دگرگون مى شود و نظام جدیدى بر پا مى شود. خورشید در هم پیچیده مى شود. (تکویر، ۱) ستارگان تاریک و پراکنده مى شوند (تکویر، ۲; انفطار، ۲) کوه ها به حرکت در مى آیند; متلاشى مى شوند; به ماسه تبدیل مى شوند و به صورت پشم زده شده در مى آیند. (کهف، ۴۷; طه، ۱۰۵; واقعه، ۵; حاقه، ۱۴; معارج، ۹; مزمل، ۱۴; تکویر، ۳ و قارعه، ۵) دریاها از جا برکنده مى شوند (انفطار، ۳) زلزله هولناکى رخ مى دهد (حج، ۱ و زلزله، ۱)
۲٫ در روى زمین تغییر و تحول صورت مى گیرد و زمین به غیر این زمین مبدل مى گردد، (ابراهیم، ۴۸) و زمین به نور پروردگار روشن مى گردد. (زمر، ۶۹). گرچه در مورد چگونگى دگرگونى زمین دو تفسیر کلى ارائه شده است; یکى دگرگونى زمین و بقاى ذات آن، و دیگرى تغییر ذات زمین; ولى در هر صورت در قیامت زمین وجود دارد.(۳)
۳٫ در آیات متعددى از قرآن آمده که با برپایى قیامت مرده ها از قبرها برانگیخته مى شوند. «…واَنَّ اللّهَ یَبعَثُ مَن فِى القُبور; (حج، ۷)… و در حقیقت، خداست که کسانى را که در گورهایند برمى انگیزد.» «مى گویند: اى واى بر ما، چه کسى ما را از آرامگاهمان برانگیخت؟ این است همان وعده خداى رحمان.» (یس، ۵۲) «…اِذا بُعثِرَ ما فِى القُبور; (عادیات، ۹) آن چه در گورهاست بیرون ریخته گردد.»(۴) با توجه به نکات یاد شده به این نتیجه مى رسیم که:
اولا: در قیامت زمین به شکل کنونى آن، وجود نخواهد داشت، بلکه در آن تغییر و تحوّل عظیمى رخ خواهد داد.
ثانیاً: قیامت و رستاخیز بر روى زمین واقع خواهد شد.
ثالثاً نظام قیامت با نظام کنونى تفاوت خواهد داشت.
قیامت صغری و کبری
بر اساس برخى روایات اسلامى یک قیامت صغری داریم یک قیامت کبری که همان قیامت اصلی و یاد شده است.
قیامت صغرى براى هر کس ، با مردن و مرگ او شروع مى شود; چنان که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرماید: «من مات فقد قامت قیامته; هر کس بمیرد همانا قیامت او شروع مى شود .»(۵)
از آن جا که از قیامت اصلى و در آستانه حشر و نشر و نفخ صور اول و دوم به کبرى تعبیر مى شود از عالم برزخ که با مرگ انسان آغاز مى شود ، به قیامت صغرا آن شخص تعبیر مى شود .
فرق قیامت و جهان آخرت
برخى گفته اند: فرق قیامت با عالم آخرت این است که قیامت همان مدت معین براى حسابرسى را مى گویند; ولى عالم آخرت شامل بهشت و جهنم و نعمت ها و عذاب هاى آن دو مى شود.
قرآن کریم نیز غالباً از قیامت با عنوان یوم القیامه «قیامت، ۱، ۶ و…) یاد مى کند و از عالم آخرت به الدارالاخره; الاخره، و… (بقره، ۹۴، ۱۰۲، ۱۲۴، ۱۳۰ و…) یاد مى کند.(۶)
پی نوشت ها:
۱٫ معاد، آیت اللّه مکارم شیرازى، ص ۴۰۶، نشر هدف.
۲٫براى کسب اطّلاع بیشتر علاوه بر سوره هاى فوق به تفسیر سوره هاى قیامت و انشقاق و کتابهاى معاد نوشته آیت الله مکارم شیرازى، آیت الله دستغیب و حجه الاسلام والمسلمین محسن قرائتى مراجعه فرمایید.
۳٫ مجمع البیان، علامه طبرسى، ج ۳، ص ۳۲۳٫
۴٫المیزان، علامه طباطبایى، ج ۲۰، ص ۲۲۳ و ۳۴۲٫
۵٫ بحارالانوار ، علامه مجلسى ، ج ۵۸ ، ص ۷ ، مؤسسه الوفاء ، بیروت .

علي خيري یکشنبه , 19 دی 1395 - 9:07

قرآن کریم زمان قیامت را مشخص کرده است و می گوید روز مرگ برای آنهایی که مرده اند و خواهند مرد، همان روز قیامت است . آدمی که میمیرد درست مثل آدمی است که می خوابد، زمان را احساس نمی کند لذا بین لحظه مرگ و قیامت فاصله ای نیست و چیزی به نام برزخ وجود ندارد.
:«کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَکُنتُمْ أَمْوَاتاً فَأَحْیَاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»
موت عبارت از انتقال از حیات عالم دنیا به حیات عالم برزخ است.و در آیه شریفه به هر دو معنى اشاره شده است:
«کُنْتُمْ أَمْواتاً» اشاره به موت به معنى عدم حیات است که عبارت از دورانى است که انسان جماد بوده و حس و حرکتى نداشته،
و «فَأَحْیاکُمْ» اشاره به حیوه نباتى و حیوانى و انسانى است که پس از آن به انسان عنایت شده،
و «ثُمَّ یُمِیتُکُمْ» اشاره بانتقال انسان از عالم دنیا به عالم برزخ است،
و «ثُمَّ یُحْیِیکُمْ» اشاره به حیات عالم برزخ است که روح انسانى پس از مردن به بدن نحوه تعلّقى پیدا می کند(براى سؤال قبر و با زبان روحى تکلّم می کند و با چشم روحى مى‏بیند و با گوش روحى می شنود. و پس از سؤال و جواب روح انسانى با قالب مثالى در عالم برزخ متنعّم بنعم روحانى و یا معذّب بعذاب روحانى خواهد بود تا قیامت برپا شود).
«ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» اشاره به بازگشت روح انسانى و حیوانى به بدن جسمانى است، و معنى رجوع همین است.
و بعضى از مفسرین جمله «ثُمَّ یُحْیِیکُمْ» را اشاره به حیات قیامت دانسته‏اند و ثمّ در «ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» را به معنى واو گرفته‏اند، ولى این معنى خلاف سیاق آیه است که ثمّ در جملات قبل به معنى تراخى و ترتیب گرفته شود و در این جا از سیاق قبل تغییر داده شود. (۱)
“وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً”، این آیه از نظر سیاق نزدیک به آیه: “قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ، وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ، فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا، فَهَلْ إِلى‏ خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ”؛(۲) می باشد، و این از همان آیاتى است که با آنها بر وجود عالمى میانه عالم دنیا و عالم قیامت، بنام برزخ، استدلال می شود.
براى اینکه در این آیات، دو بار مرگ براى انسانها بیان شده، و اگر یکى از آن دو همان مرگى باشد که آدمى را از دنیا بیرون مى‏کند، چاره‏اى جز این نیست که یک اماته دیگر را بعد از این مرگ تصویر کنیم، و آن وقتى است که یک زندگى دیگر، میانه دو مرگ یعنى مردن در دنیا براى بیرون شدن از آن، و مردن براى ورود بآخرت، یک زندگى دیگر فرض کنیم و آن همان زندگى برزخى است.
این استدلال تمام است، که بعضى از روایات هم بدان اهمیت داده است. (۳)
سؤال: محل قیامت یکی از واضح ترین مطالبی است که در قرآن کریم به آن اشاره شده است. خداوند به آدم در آستانه هبوط این جمله را می گوید:”قال فیها تحیون وفیها تموتون ومنها تخرجون” گفت: “در آنجا زندگی خواهید کرد، در آن خواهید مرد و از آن بیرون آورده خواهید شد.”
با شروع قیامت زمین بطور کامل متلاشی می شود و کل دنیا از بین خواهند رفت. حال که دیگر زمینی وجود نخواهد داشت، پس مردگان از کجا بیرون خواهند آمد؟ اگر بگویید خداوند برای این کار زمینی وآسمانی دیگر (همانگونه که در قرآن اشاره شده) خلق خواهد کرد آیه فوق را چگونه توجیه خواهید کرد؟ چون در این آیه سه پدیده حیات و مرگ و حشر هرسه در یک زمین اتفاق میافتد. و باز چه لزومی دارد که خداوند این دنیارا تخریب کند و جهانی دیگر بیافریند آن هم فقط و فقط برای حساب کتاب و بعدش آن را بدون استفاده رها نماید . مگر همین دنیای کنونی برای اینکار چه اشکالی دارد؟ آیا خیلی کوچک است و جوابگوی همه آدمها نیست؟!
پاسخ:«یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّار»؛در آن روز که این زمین به زمین دیگر، و آسمانها (به آسمانهاى دیگرى) مبدل مى‏شود، و آنان در پیشگاه خداوند واحد قهار ظاهر مى‏گردند! (۴)
تبدیل زمین و آسمان، به زمین و آسمان دیگر:
در رستاخیز این زمین به زمین دیگر تبدیل مى‏شود و هم چنین آسمانها به آسمان هاى دیگر.
آیا منظور از این تبدیل، تبدیل ذات است، یعنى به کلى این زمین نابود مى‏شود و زمین دیگرى آفریده خواهد شد و قیامت در آن بر پا مى‏گردد؟
و یا منظور تبدیل صفات است به این معنى که این کره خاکى و هم چنین آسمانها ویران مى‏گردند و بر ویرانه‏هاى آنها زمین و آسمانى نو و تازه آفریده مى‏شود؟ که نسبت به این زمین و آسمان در سطحى بالاتر از نظر تکامل قرار دارند.
ظاهر بسیارى از آیات قرآن معنى دوم را تعقیب مى‏کند.
در سوره فجر آیه ۲۱ مى‏خوانیم: «کَلَّا إِذا دُکَّتِ الْأَرْضُ دَکًّا دَکًّا»؛ زمانى فرا مى‏رسد که زمین در هم کوبیده مى‏شود.
و در سوره” زلزال” که سخن از پایان جهان و آغاز قیامت است چنین مى‏خوانیم: «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها»؛ در آن زمان که زمین به زلزله مى‏افتد و سنگینى‏هاى درونش بیرون مى‏ریزد.
و در سوره حاقه آیه ۱۴ و ۱۵ مى‏خوانیم: «وَ حُمِلَتِ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ فَدُکَّتا دَکَّهً واحِدَهً فَیَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْواقِعَهُ»؛ زمین و کوه‏ها از جا برداشته مى‏شوند و در هم کوبیده مى‏شوند و در آن روز آن واقعه بزرگ تحقق مى‏یابد.
و در سوره طه آیه ۱۰۵ تا ۱۰۸ مى‏خوانیم: «وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ یَنْسِفُها رَبِّی نَسْفاً فَیَذَرُها قاعاً صَفْصَفاً لا تَرى‏ فِیها عِوَجاً وَ لا أَمْتاً یَوْمَئِذٍ یَتَّبِعُونَ الدَّاعِیَ لا عِوَجَ لَهُ وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْساً»؛ از تو درباره کوه‏ها سؤال مى‏کنند بگو پروردگارم آنها را از هم متلاشى مى‏کند، سپس آن را به صورت زمینى هموار در مى‏آورد آن چنان که اعوجاج و پستى و بلندى در آن نخواهى دید، در آن روز مردم از دعوت کننده‏اى که هیچ انحرافى در او نیست، پیروى مى‏کنند و صداها در برابر خداوند مهربان به خشوع مى‏گراید آن چنان که جز صداى آهسته نمى‏شنوى.
در آغاز سوره “تکویر” نیز سخن از خاموش شدن خورشید و تاریک شدن ستارگان و حرکت کوه‏ها به میان آمده.
و در آغاز سوره “انفطار” از شکافتن آسمانها و پراکنده شدن کواکب و سپس برانگیخته شدن مردگان از قبرها! گفتگو شده است.
از مجموع این آیات و مانند آن و هم چنین آیات مختلفى که مى‏گوید: “انسانها از قبرها بار دیگر برانگیخته مى‏شوند”، به خوبى استفاده مى‏شود که نظام کنونى جهان به این صورت باقى نمى‏ماند، ولى به کلى نابود نمى‏شود، بلکه این جهان در هم مى‏ریزد و زمین صاف و مسطح مى‏گردد، و مردم در زمینى تازه (و طبعا کاملتر و عالیتر به حکم آنکه عالم دیگر همه چیزش از این جهان وسیعتر و کاملتر است) گام مى‏نهند. (۵)
سؤال:«تَعْرُجُ الْمَلَئکهُ وَ الرُّوحُ إِلَیْهِ فى یَوْم کانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِینَ أَلْف سنَه»؛ فرشتگان و روح در روزى که مقدارش پنجاه هزار سال است به سوى او عروج مى کنند.
«یدبر الأمر من السماء إلى الأرض ثم یعرج إلیه فی یوم کان مقداره ألف سنه مما تعدون»؛ از آسمان تا زمین ، امر راتدبیر می کند و سپس در روزی که مقدارش به حساب شما هزار سال است ، به سوی او عروج می کند.
…می توان ازقرآن کریم دلایل محکمی اقامه کرد که نشان می دهند منظور از روزی که مقدارش پنجاه هزار سال و یا هزار سال است ، روز قیامت نیست و در قرآن به هیچ وجه قیامت بدین صورت تعریف نشده است.
به راستی منظور از روزی که به حساب ما هزار سال و یا پنجاه هزار سال می شود ، چگونه روزیست؟؟
پاسخ:«تَعْرُجُ الْمَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ إِلَیْهِ فی‏ یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ خَمْسینَ أَلْفَ سَنَهٍ»؛فرشتگان و روح [فرشته مقرّب خداوند] بسوى او عروج مى‏کنند در آن روزى که مقدارش پنجاه هزار سال است! (۶)
تعبیر به “پنجاه هزار سال” از این نظر است که آن روز بر حسب سالهاى دنیا تا این حد ادامه پیدا مى‏کند.
بعضى نیز احتمال داده‏اند عدد “پنجاه هزار سال” براى “تکثیر” (زیاد بودن) باشد نه تعداد، یعنى آن روز بسیار طولانى است.
این درباره مجرمان و ظالمان و کافران است، لذا در حدیثى از “ابو سعید خدرى” آمده است که بعد از نزول این آیه کسى عرض کرد اى رسول خدا! چقدر آن روز طولانى است؟ فرمود: “و الذى نفس محمد بیده انه لیخف على المؤمن حتى یکون أخف علیه من صلاه مکتوبه یصلیها فى الدنیا”؛ قسم به کسى که جان محمد به دست او است آن روز براى مؤمن سبک و آسان مى‏شود آسانتر از یک نماز واجب که در دنیا مى‏خواند.(۷)
جالب اینکه علم امروز مى‏گوید مقدار روز در هر کره‏اى از کرات آسمانى با دیگر کرات متفاوت است، زیرا تابع مقدار زمانى است که آن کره یک بار به دور محور خود مى‏چرخد، و لذا روز در کره ماه به اندازه دو هفته در کره زمین است، حتى مى‏گویند ممکن است با گذشت زمان کره زمین از سرعت حرکت وضعى خود بکاهد و مقدار یک روز معادل یک ماه یا یک سال یا صدها سال شود.
نمى‏گوئیم روز قیامت چنین است بلکه مى‏گوئیم روز معادل پنجاه هزار سال، حتى با مقیاس هاى عالم دنیا چیز عجیبى نیست. (۸)
سؤال:”ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصلحون”: ما در زبور و سایر کتب آسمانی مقرر داشته ایم کهزمین را بندگان صالح من به ارث برند.
از ایاتی که در مورد امام زمان استفاده می شود آیه فوق است. در حالی که تمام این ایات مربوط به بهشت خداست به عبارتی صالحان وارث زمینی که اکنون تبدیل به بهشت شده است می شوند .
پاسخ:” أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ”
“وراثت” و “ارث” به طورى که راغب گفته به معناى انتقال مالى است به تو بدون اینکه معامله‏اى کرده باشى. (۹)
و مراد از وراثت زمین این است که سلطنت بر منافع، از دیگران به صالحان منتقل شود و برکات زندگى در زمین مختص ایشان شود.
و این برکات یا دنیایى است که بر مى‏گردد به تمتع صالحان از حیات دنیوى، که در این صورت خلاصه مفاد آیه این مى‏شود که: به زودى زمین از لوث شرک و گناه پاک‏ گشته جامعه بشرى صالح که خداى را بندگى کنند و به وى شرک نورزند در آن زندگى کنند هم چنان که آیه “وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ … یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً” (۱۰) از آن خبر مى‏دهد.
و یا این برکات اخروى است که عبارت است از مقامات قربى که در دنیا براى خود کسب کردند. چون این مقامات هم، از برکات حیات زمینى است هر چند که خودش از نعیم آخرت است هم چنان که آیه: “وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّهِ حَیْثُ نَشاءُ” (۱۱) که حکایت کلام اهل بهشت است، و آیه “أُولئِکَ هُمُ الْوارِثُونَ الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ” (۱۲) بدان اشاره مى‏کنند.
از همین جا معلوم مى‏شود که آیه مورد بحث، خاص به یکى از دو وراثت‏هاى دنیایى و آخرتى نیست بلکه هر دو را شامل مى‏شود.
و مفسرینى که آن را به وراثت آخرتى اختصاص داده‏اند و به آیاتى که مناسب با آن وراثت است تمسک جسته و چه بسا گفته‏اند همین معنا متعینا مقصود است چون بعد از اعاده دیگر زمینى نیست تا صالحان آن را ارث ببرند، حرف درستى نزده‏اند، زیرا معلوم نیست که آیه مورد بحث عطف بر آیه قبلى‏اش که متعرض مساله اعاده بوده شده باشد تا بگویید بعد از اعاده دیگر زمینى باقى نمى‏ماند. و ممکن است عطف به اول آیات باشد که مى‏فرمود: “فَمَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ”.
آن مفسرینى هم که آیه را به وراثت دنیایى اختصاص داده حمل بر دوره ظهور اسلام و یا دوران مهدى (ع) ـ که رسول خدا (ص) در اخبار متواتره از آن خبر داده و شیعه و سنى آنها را نقل کرده‏اند ـ نموده‏اند باز راه درستى نرفته‏اند زیرا روایات مذکور هر چند متواتر و مسلم است اما آیه را تخصیص نمى‏زند.
کوتاه سخن: همان طورى که گفتیم آیه شریفه مطلق است و شامل هر دو وراثت مى‏شود. و در نتیجه حاصل کلام این مى‏شود که: ما بشر را به سوى دینى واحد دعوت کردیم لیکن ایشان دین را قطعه قطعه نموده در آن اختلاف کردند و مجازاتشان هم مختلف شد، اما در آخرت آنهایى که ایمان آوردند سعیشان مشکور و عملشان مکتوب شد ـ و از کفار بر خلاف این شد ـ و اما در دنیا، آنهایى که ایمان آوردند زمین را به وراثت مالک شدند ـ به خلاف دیگران. (۱۳)
سؤال:در روز قیامت طبق آیه شریفه (و اذا الوحوش حشرت) حیوانات هم محشور میشوند ؟ چرا ؟ مگر حیوانات اختیاردارند که تکلیف داشته باشند و بعد ایا بهشت و جهنم هم دارند؟
پاسخ: بهچند نکته توجه نمایید:
۱٫ ثواب و گناه و هم چنین پاداش و جزا، موقعی معنا دارد که موجود دارای عقل و شعور باشد تا بتواند قابلیت پذیرش تکلیف و مسئولیت را دارا باشد.
۲٫ حال اگر بپذیریم که حیوانات بر اساس غریزه عمل می کنند و دارای عقل و درک نیستند، پس گناه یا عدم گناه در مورد آنها اصلا معنا ندارد.
۳٫ البته برخی قائل شده اند که حیوانات نیز به اندازه خود، دارای درک و فهم هستند، از جمله مورچگان، زنبور عسل و …، که زندگی آنها از نظام مندی جالب و شگفت انگیزی برخوردار است، و این حاکی از شعور و فهم آنها است.
۴٫ شاید بتوان گفت: مانعی ندارد که منشأ این گونه اعمال را نوعی عقل و درک بدانیم، ولی عقل و درکی در حدّ و شأن خود؛ چرا که غریزه معمولا سرچشمه کارهای یکنواخت و مستمر است، اما در برخی حیوانات می بینیم اعمال هوشمندانه در شرائط خاصی که قابل پیش بینی نیست، به عنوان عکس العمل انجام می شود، و این به فهم و شعور شبیه تر است تا به غریزه بدون عقل.
۵٫ در آیات متعددی از قرآن، مطالبی دیده می شود که دلیل قابل ملاحظه ای برای وجود فهم و درک در بعضی از حیوانات محسوب می شود؛ مانند داستان فرار کردن مورچگان از لشگر سلیمان و داستان آمدن هدهد به منطقه “سبأ دریمن”.
۶٫ در روایات اسلامی نیز احادیث متعددی در وجود نوعی رستاخیز در حیوانات دیده می شود:
از ابوذر نقل شده که می گوید: ما خدمت پیامبر(ص) بودیم که در پیش روی ما دو بز به یکدیگر شاخ زدند.
پیامبر(ص) فرمودند: می دانید چرا این ها به یکدیگر شاخ زدند؟ حاضران عرض کردند: نه. پیامبر(ص) فرمودند: ولی خدا می داند چرا؟ و به زودی درمیان آنها داوری خواهد کرد. (۱۴)
در روایتی از اهل سنت از پیامبر(ص) نقل شده که در تفسیر این آیه فرموده اند: “إن الله یحشر هذه الأمم یوم القیامه ویقتصّ من بعضها لبعض حتی یقتصّ للجماء من القرناء” یعنی خداوند تمام این جنبندگان را روز قیامت برمی انگیزاند و قصاص بعضی را از بعضی می گیرد، حتی قصاص حیوانی را که شاخ نداشته و دیگری بی جهت به او شاخ زده است از او خواهد گرفت. (۱۵)
۷٫ در آیه ۵ سوره تکویر نیز می خوانیم: « و إذا الوحوش حشرت» یعنی هنگامی که وحوش محشور می شوند.
البته این آیه در صورتی برای این بحث مفید است که معنی این آیه را حشر در قیامت بگیریم، نه حشر و جمع به هنگام پایان این دنیا.(۱۶)
۸٫ مرحوم مجلسی می فرماید: انسان‏ها بعد از حسابرسى یا وارد بهشت و یا وارد جهنم مى‏شوند، ولى حیوانات، بهشت و جهنم ندارند؛ بلکه بعد از انتصاف و انتقام گیری از یکدیگر مى‏میرند و خاک مى‏شوند؛ یعنی مثلاً حیوان بى شاخ از حیوان شاخ دار در صورتی که ظلمى به او کرده باشد، انتقام مى‏گیرد. (۱۷)
سؤال:اگر واقعا من که الان زنده ام بفهمم ۱۰۰ هزار سال دیگه قیامت میشه چه فرقی به حال من داره؟
پاسخ: کسی نمی تواند وقتی مشخص کند و یا پیش بینی صحیح از زمان وقوع قیامت داشته باشد.
از طرفی باید توجه داشت که مقدار عمر انسان و به پایان رسیدن آن مشخص نیست و هر لحظه می تواند لحظه پایانی باشد.
بنابر این آن چه مهم است ایمان داشتن به اصل وجود قیامت و زمانی برای حسابرسی و برپایی محکمه عدل الهی است. لذا از این جهت، زود یا دیر بودن آن چندان اهمیتی ندارد.
_________
(۱) أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۱، ص ۴۸۸٫
(۲) مؤمن آیه ۱۱٫
(۳) ترجمه تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۱۷۱٫
(۴) ابراهیم، ۴۸٫
(۵) تفسیر نمونه، ج‏۱۰، ص ۳۹۰٫
(۶) معارج، ۴٫
(۷) مجمع البیان، جلد ۱۰ صفحه ۳۵۳؛ تفسیر قرطبى، جلد ۱۰ ، صفحه ۶۷۶۱٫
(۸) تفسیر نمونه، ج‏۲۵، ص ۱۷٫
(۹) مفردات راغب، ماده” ورث”.
(۱۰) نور، ۵۵٫
(۱۱) زمر، ۷۴٫
(۱۲) مؤمنون، ۱۱٫
(۱۳) ترجمه المیزان، ج‏۱۴، ص ۴۶۵٫
(۱۴) “تفسیر مجمع البیان” و “نورالثقلین” ذیل آیه ۳۸ سوره انعام.
(۱۵) “تفسیر المنار”، ذیل آیه.
(۱۶) “تفسیر نمونه”، ج۵ ، ص۲۲۴٫
(۱۷) ر.ک. به علامه مجلسى، بحارالانوار، ج ۷، ص ۲۷۶٫