تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۸
کد خبر : 53801

ترانه ی سه قطره خون به مناسبت 16 آذر روز دانشجو؛

بخوان بخوان چکاوکا، به یاد آن سه قطره خون – بخوان به نام عشق من، به نام نامی وطن

بخوان بخوان چکاوکا، به یاد آن سه قطره خون  –  بخوان به نام عشق من، به نام نامی وطن

ترانه ی سه قطره خون به مناسبت ۱۶ آذر روز دانشجو تقدیم به شهدای دانشجوی انقلاب کبیراسلامی ایران می گردد.

به گزارش خبرنگار اجتماعی پیک هشترود، ۱۶ آذر روز دانشجو نامگذاری شده است. منصور نظری از شاعران توانمد کشورمان جدید ترین اثر خود را به روح تمامی شهدای دانشجو تقدیم کرده است:

دوباره زلف ِ زنبقی اسیر ِ دست بادها
چکامه های ِ عاشقی ،به کوره ی چکادها
بهارِ مسلمانه ای ،قریبِ شهرِ رنگها
شکوفه زار ِ لاله ها، شکاف ِ قلوه سنگها
تنی کبود و پر زخش ،به دست تازیانه ها
سری به دارِ عاشقی ،اسیرِ دستِ شانه ها
شغاد حیله می ِکشد تهمتنی دگر به چاه
دوباره پادشاهِ شب ، نشسته در کمین ماه
شکسته سروِ قامتِ برادرانِ آبِ من
چکیده قطره های ِ خون ،به دفتر و کتاب من
به سوی شام ِ غم روان ، ستاره در کجاوه ها
نشسته ایلِ سبزِ من ، به سوگ ِ مرگ ِ کاوه ها
برادران یوسفم ،دریده وارِ گرگِ کین
دوپاره فرق حیدری ، زِ فتنه ی ِسترگ دین
رسد زِ نیمه غرق خون ، دوباره ماهِ آذری
و لاله های خم شده ، ز ِ داغ بی برادری
کلاس ِ درس عاشقی و جزوه هایی از جنون
دوباره می کنم زِ بر ، ترانه ی سه قطره خون
چه ناله ها که در گلو ، بدل به بغض ِ یاد شد
تهمتنانِ عاشقی که کشته ی شغاد شد
چه سروها که خم شده و جان فدای هم شده
کیانِ درفشِ کاوه ها ، دوباره تا علم شده
سری به نیزه می برد ، پیامِ ایل ِ یاس را
که تن دگر نمی دهد ، شقایق هراس را
دوباره گشته دفترم ، به خون لاله خط خطی
یگانه یادگاری ِ برادرم ، شریعتی
برادران ِ سروِ من ، شکسته با تبر شدند
به رنگِ سرخ ِ خون خود ، طلیعه ی سحر شدند
غمی هزار ساله را به سینه دارد این وطن
چکیده خون دوباره چون سیاوشان در این چمن
به خون شکسته بغض ِ من ،دوباره ای وطن تورا
به لاله های پرپرِ ، خمیده در چمن تو را
تو را نشسته در کمین ، تبار ِ گرگ ِ پنجه ها
نشانده خون به زلف ِ تو ،شکنج این شکنجه ها
زِ خون ِ دل کشیده ام ،وطن تو را پیاله ها
به بزمِ غم نشسته ام به سوگ ِ سرخ ِ لاله ها
غزل غزل دیارِ من تو را حماسه خوانده ام
ترانه های ناب ِخون به رمل و ماسه خوانده ام
برادران ِ سرو ِ من ، به خون نشسته پاره تن
که تا به زخم ِ بی کسی ز پا نیفتی ای وطن
بخوان به خون ، چکاوک شکسته بال و بی پرم
که من به دوش عاشقی شهیدِ لاله می برم
به نام نامی جنون ، به نام خاک لاله گون
بخوان بخوان چکاوکا ، به یاد آن سه قطره خون
بخوان به نام عشق من ، به نام نامی وطن
به نام آن شقایقی ، که گشته پاره پاره تن
به مام پاک میهنم ، چکاوکا خبر رسان
که من کجا دهم تو را ، به دست ِ کهنه کرکسان
قسم به آن سه قطره خون ،دیار لاله پوش حق
سحر گهی کند رها ، ز ِ شب تو را خروش ِ حق
قسم ز ِ قطره قطره خون ، که می چکد ز تن تو را
که تا ابد نمی رسد ، قدومِ اهرمن تو را
قسم که جان فدا کنم ،هزار باره من تو را
به رنگ لاله می کنم ز ِ خون ِ خود وطن تو را
قسم به آب و نار و نوح ، به آفتاب در تنور
به خون تپیده ای وطن ، تویی تو وادی ِ ظهور
ز ِ پا فتاده از نفس دگر فغان و گریه بس
که در کرانه های ِ نور به پا غباری از قبس
چکاوک ِ شکسته پر ، بخوان ز ِ سوز منجلی
کسی ز ره رسد ، بلی هم او که وارث علی
کیان درفشِ کاویان ، به نقشِ کربلاعیان
که می رسد ز ره سحر ، امام ِ قوم شیعیان
امام سر به دار من ، چو غنچه لب چه بسته ای
دیار سبز من چرا ، چرا به فتنه خسته ای
علم درفش کاوه کن ، دیار بی بتوس ها
روانه کن تهمتنی ، به جنگ اشکبوس ها
به امید ظهور حضرت یار
منصور نظری ۱۶/۹/۱۳۹۵

 

 

پایان پیام/م.ا

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.