تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۳ - ۰:۴۰
کد خبر : 1780

پنجشنبه ها با شهدای هشترود: “شهید محرمعلی مولان زاده”

پنجشنبه ها با شهدای هشترود: “شهید محرمعلی مولان زاده”

پیک هشترود: شهید محرمعلی مولان زاده در ۱۹ شهریور ۱۳۴۵ در روستای کله گرد از توابع بخش مرکزی هشترود و در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود و در ۷ اسفند ۱۳۶۲ در منطقه جزیره مجنون به درجه رفیع شهادت نائل شد.

به گزارش پیک هشترود، بخشی از مدارک و خاطرات و دست نوشته های شهید محرم علی مولان زاده در زیر آماده شده است.

 

زندگینامه شهید

۸۹

مدرک شناسائی شهید

۰۵_wm

خاطره ای از همسر شهید

شهید محرمعلی مولان زاده tgf (2) tgf (1)

گواهی شهادت

۵۵

 

عکس یادگاری شهید

۰۲_wm

تشییع پیکر مطهر شهید و حضور آن در منزل پدری اش در روستا

۰۳_wm

 

روحش شاد و یادش گرامی باد.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 4 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 4
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

نیلوفر چهارشنبه , 19 آذر 1393 - 23:15

من یکی از فامیلهای شهیدمولان زاده هستم. وقتی که خبر شهادتش رو دادند من خیلی بچه بودم و تشییع جنازه اش رو ندیده بودم. تصاویر و مطالبتون خیلی منو تحت تاثیر قرار داد.واقعا ممنون
روحش شاد

ناشناس جمعه , 24 بهمن 1393 - 21:00

باسلام به روح مطهر همه شهدای هشت سال دفاع مقدس من بخوبی یادم نیست باشهید مولازاده باهم اعزام شده بودم یانه اما حدود ۲۰ روز درپادگان ابوذر سرپل ذهاب باهم بودیم یاد بخیر عجب دعاهای کمیل داشتیم بامداحی اقای حمزه ای یادشان بخیر علیرضابصیری شهید محمدابراهیمی مختار شریعتی غفور منطقی حنیفه رزاقی جعفرامینی رجب اسکندرپور احمد صادقی جمال گوجه قملاقی سلیمانی زارعی توکل عبادی……..

حاجی رحیمزاده شنبه , 4 اردیبهشت 1395 - 4:46

من ازفامیلهای شهیدعزیزمون هستم بچه بودم ولی تاحدودی یادم میاددوران اسارت وشهادتش.مادرش واقعادرفراق این شهیدعزیزشب وروزگریه میکرد.مادر.پسرهردوروحشان شاد

زهره دوشنبه , 15 آذر 1400 - 11:10

سلام من خواهر زاده شهید هستم وچیزی که یادم میاد بیقراریهای مادر بزرگم در فراق داییم هستش و تشییع جنازه ایشان که با اینکه خیلی کوچیک بودم ولی قشنگ یادمه با این گل پر پر از کجا آمده از سفر کرببلا آمده روی دستای مردم روستا تشییع میشد ومادر بزرگم که تو صورتش جای سالم نبود