تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۴:۲۹
کد خبر : 12380

چرا عده ای، شیعه متولد می شوند؟

چرا عده ای، شیعه متولد می شوند؟

آنهایی که در عالم ذر با خدا عهد بستند در این دنیا شیعه به دنیا می آیند لذا شیعه بودن در این دنیا محصول عهدی پیشین است؛ البته آن عهد، زمینه است نه علت تام.

به گزارش پیک هشترود به نقل از عقیق، حجت السلام مسعود عالی، خطیب و کارشناس رسانه ملی در جمع مردم عزاداران سرور بانوان دو عالم، حضرت فاطمه محدثه سلام الله علیها در تهران گفت: طبق روایات متعدد، همه انسان ها قبل از اینکه وارد عالم دنیا شوند در عالمی دیگر به اسم عالم ذر از آنها عهدی گرفته شده است (عوالم زیاد هستند و بعضی از بزرگان تا ۱۲ عالم شمرده اند)؛ در عالم ذر، خداوند عهد و پیمانی بر انسان ها عرضه کرد. در روایات وجود دارد که این عهد بر همه موجودات عالم عرضه شده است و فقط بر انسان ها تعلق نمی گیرد. همچنان که مرحوم مجلسی از شیخ مفید نقل می کند: قنبر، خادم امیرالمومنین علی علیه‌السلام خربزه آورد و حضرت مقداری از این خربزه تلخ را خوردند و فرمودند: این خربزه ولایت ما را قبول نکرده است؛ و ادامه دادند: «ان الله تبارک و تعالی عرض ولایتنا علی جمیع سماوات و جمیع اهل الارض؛ خداوند ولایت ما را بر تمام اهل آسمان ها و زمین عرضه کرده است و هر چیزی که ولایت ما را قبول کرد طیب و طاهر و شیرین شد و هر چیزی که ولایت ما را قبول نکرد خبیث و متعفن شد».

این کارشناس رسانه ملی با اشاره به اینکه ممکن است متوجه نشویم ولایت چگونه بر تمام موجودات عالم عرضه شده است، خاطرنشان کرد: حضرت محمد صلی‌الله علیه وآله وسلم فرمودند: «انگشتر عقیق دستتان کنید. اولین کوه و اولین سنگی که اقرار به نبوت و ولایت من پیغمبر و ولایت علی بن ابیطالب کرد عقیق بود». لذا وقتی کسی عقیق دستش باشد دایما برایش عبادت نوشته می شود؛ چون عقیق علامت ولایت است.

وی افزود: مرحوم ابن قولویه قمی در کتاب کامل الزیارات نقل می کند: «زمین کعبه خواست افتخار کند که من آن زمینی هستم که خانه خدا بر من نهاده شده است اما زمین کربلا گفت خاموش! من آن زمینی هستم که حسین بن علی علیه السلام بر من دفن شد تو را چه به اینکه افتخار کنی».

حجت السلام عالی با بیان اینکه زمین ها با هم فرق می کند، تصریح کرد: در روایات داریم که برخی از زمین ها مرحومه هستند و برخی ملعونه. همچنین در روایت داریم که هر زمینی که مسجدی بر آن بنا شده است (البته مسجدی که برای خدا است نه مسجد ضرار و مانند آن)، جایی است که یا شهیدی در آن افتاده و یا قطره خونی از شهید بر روی آن افتاده؛ و آنجا مسجد بنا شده است.

وی ادامه داد: امام رضا علیه السلام فرمودند: «آن درختی که ولایت ما را پذیرفته است میوه و بار شیرین دارد ولی گیاهی که ولایت ما اهل بیت را نپذیرفته، خوار و خاشاک است و به درد سوختن می خورد. حیواناتی که ولایت ما را پذیرفته اند حلال گوشت شده اند که گوشتشان لیاقت دارد که وارد بدن مومن شود و آن حیواناتی که ولایت ما را نپذیرفته اند، حرام گوشت شده اند».

خطیب این مجلس با اشاره به اینکه عهد خداوند در عالم ذر بر همه انسان ها عرضه شد؛ برخی انسان ها پذیرفتند و برخی نپذیرفتند و این اتفاق بر اساس اختیار روی داد و جبری در کار نبود، گفت: مرحوم علامه طباطبایی در جلد ۸ المیزان بر اساس روایت می فرمایند: «بعد از آنکه آن عهد ولایت عرضه شد، یک آتشی افروخته شد و به انسان ها گفته شد که وارد این آتش شوند (برخی بی محابا وارد آتش شدند چون خدا امر کرده بود و برخی وارد نشدند. در روایت است آنهایی که وارد آن آتش شدند “اصحاب الیمین ” هستند و آنهایی که وارد نشدند “اصحاب الشمال” هستند)؛ شاید آن آتش که اصحاب الیمین، واردش شدند، تمثیلی باشد از اینکه آنها قرار است بیایند به دنیا و بندگی کنند,؛ یعنی در دنیایی که بلا، سختی و مصیبت دارد بندگی کردن مانند آن است که در آتش وارد شوی.

حجت السلام عالی افزود: در زیارتنامه حضرت زهرا سلام الله علیها می خوانیم: «اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مُمْتَحَنَهُ، قَدِ امْتَحَنَکِ الَّذِى خَلَقَکِ قَبْلَ اَنْ یَخْلُقَکِ: خداوند متعال تو را امتحان کرد قبل از اینکه در عالم دنیا تو را خلق کند آنهم در عالم دیگر». و قرآن می فرماید از انبیاء میثاق غلیظ و محکم گرفتیم. امتحاناتی که آنها در دنیا شدند بسیار سخت تر از سایرین بود.

وی با تأکید بر اینکه یک عده در عالم ذر با خدا عهد بستند و برخی نه، خاطرنشان کرد: آنهایی که عهد بستند در این دنیا شیعه به دنیا آمدند لذا شیعه بودن در این دنیا محصول همان عهد است؛ و امام صادق علیه السلام فرمودند: اسم غدیر در عالم ملکوت “یوم العهد” است. اما “یوم العهد المعهود” روز عهدی که از قبل شناخته شده است؛ یعنی عهد ولایت را قبل از دنیا از ما گرفته اند و ما پذیرفته ایم.

این کارشناس رسانه ملی با بیان اینکه بعضی آن عهد را پذیرفتند اما در این دنیا زدن زیر عهدشان زدند و از کشتی نجات اهل بیت علیه السلام پیاده شدند؛ و برخی نیز آن عهد را نبسته اند و آمدند در این دنیا توبه کرده اند و مقدرات خدا؛ سرنوشتشان را تغییر داده است.

وی با اشاره به اینکه آن عهد، زمینه است نه علت تام، یعنی زمینه ای است برای شیعه شدن برای کسانی که آن عهد را بسته اند و زمینه ای است برای شیعه نشدن برای آنهایی که این عهد را نبسته اند، اظهار داشت: در روایات داریم که توبه تنها کاستی های این دنیا را جبران نمی کند بلکه کاستی های دنیای قبل را هم جبران می کند.

حجت السلام عالی ادامه داد: این عهد همان است که در دعای عهد مفاتیح آمده و امام صادق علیه السلام فرمودند اگر کسی ۴۰ صبح این دعا را بخواند از یاران مهدی ما خواهد بود. در این دعا ما با امام زمان علیه السلام عهد تازه ای نمی بندیم بلکه می گوییم «اللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَهِ یَوْمِی هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَیَّامِی عَهْداً وَ عَقْداً: خدایا من هر روز صبح تا وقتی زنده هستم تجدید عهد می کنم».

وی با اشاره به اینکه آن عهدی که ما با اهل بیت علیهم السلام بسته ایم و بر اساس همان عهد، شیعه شده ایم، این بود که آنها صاحب اختیار زندگی ما باشند و اراده آنها بر ما حاکم باشد، تصریح کرد: شیعه رها نیست البته هیچ کسی رها نیست حتی کافر ولی او ولی اش شیطان است. بنابراین فرقش این است که امیرالمومنین علیه السلام تو را از بندها رها می کند و تو را به خدا می رساند اما شیطان تو را بیچاره می کند و بعد به تو می خندد!

خطیب این مجلس گفت: عبدالله بن عمر، شخصیتی ظاهر مقدس برای خودش درست کرده بود و زمانی که امام علی علیه السلام خلیفه شد با ایشان بیعت نکرد. گفت زمانه، زمانه آشوب و شبهه است و بهتر اینکه ما احتیاط کنیم. پس از حضرت امیر علیه السلام با امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام بیعت نکرد. گفت: ما نه حسینی هستیم و نه یزیدی (نفهمید آنکه حسینی نیست یزیدی است!). در زمان امامت امام سجاد علیه السلام یکی از کارگزارانِ هشام بن عبدالملک، حجاج بن یوسف شد که یک شیعه کش تمام عیار بود. در زمان حجاج، عبدالله بن عمر، شبی به خانه حجاج رفت و به او گفت: من از حضرت محمد صلوات الله علیه شنیده ام: «مَنْ ماتَ وَلَمْ یَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ ماتَ مَیْتَهً جاهِلِیَّهً: اگر کسی بدون شناخت امام زمانش بمیرد به مرگ جاهلیت مرده است». من ترسیدم امشب بمیرم و امام نداشته باشم لذا آمدم با شما بیعت کنم .حجاج در حالی که دراز کشیده بود گفت: من حال ندارم بایستم و به تو دست بدهم دست به پایم بده و با من بیعت کن. عبدالله بن عمر هم با پای او دست داد و بیعت کرد (کسی که با دست مبارک امیرالمومنین علی علیه السلام بیعت نکند باید با پای شیطان با ذلت دست بدهد و بیعت کند).

وی در پایان با بیان اینکه آزادی و رهایی در دنیا وجود ندارد، خاطرنشان کرد: دو اردوگاه در دنیا وجود دارد: شیطان و خدا؛ لذا باید در یکی از این دو اردوگاه باشیم.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.