فرار با خواستگار خیالی!
در امتداد تاریکی

فرار با خواستگار خیالی!

دختر جوان ناگهان سیلی محکمی به صورت پدرش نواخت و فریاد زد: او نمی گذارد من ازدواج کنم! پدرم خواهر دوقلویم را بیشتر دوست دارد و برای من جهیزیه نمی خرد! من پسری همسن خودم را دوست دارم و از خانه فرار کردیم تا با هم به جایی دور برویم و ازدواج کنیم اما …